تاريخ : 2017/1/15

انسان به عنوان دیوانه ای که قرعه ی به دوش کشیدن بار امانت الهی را به نامش زده اند، ناگزیر از دردکشیدن است. افسردگی،  عارضه ای است که چه بسا بی زحمت و رایگان برای انسان حاصل می شود . برای دستیابی به آن رنجی لازم نیست بکشیم که خود عین رنج است.ولی در مقابل، شادی رایگان به دست نمی آید. برای تحصیل آن کوشش و جهشی باید کرد. روان آدمی و البته در بین بدنی سالم باید چالاک شود. درو دیوار پیرامونش باید فرحناک شود و قاعده و مقرراتی که او را می پایند نیز باید طربناک گردند.با این حال ،کم نشاطی و افسردگی مزمنی در هویت جمعی و تاریخی ما وجود دارد.در طول تاریخ، هجمه های خارجی بسیاری به این مملکت شده و مردم سال ها سوگوار و گریان در فراق عزیزانشان شده اند.به خاطر هویت شیعی نیز، معمولا بر مصائب اهل بیت (ع) گریسته ایم و براثبات مظلومیت شان پای فشرده ایم.برای همین است که اکنون در تقویم خویش روزهای تعریف شده ی اندوه و عزاداری بسیاری داریم.به باور برخی از ما، مسلمانی با غمناکی مناسب تر است تا با شادمانی.از آن همه داستان ها که از دلتنگی اولیا و عرفا خوانده ایم تا آن همه لحن ها که از بطن موسیقی سنتی شنیده ایم، همگی گواه همان یک حرف بابا طاهرند که: «دل بی غم در این عالم نباشد!»......



ادامه مطلب...
ارسال توسط .

اسلایدر