تاريخ : 2025/5/23

انگار همین دیروز بود که این تیتر روزنامه، در ایران مثل بمب صدا کرد که خبر از برآمدن دولت اصلاحات می داد. اکنون سالها از آن اتفاق گذشته است و صحبت اصلاحات که می شود نه به معنای نقد یک روش و رویکرد که بیشتر در ذم اصلاح‌طلبان است.الان بسیاری خسته و دلزده از هرچه اصلاح طلبی و بی هیچ چشم‌انداز روشنی از ایران ، معمولا برای شنیدن خبری خوش پای تلویزیون اینترنشنال منتظر نشسته اند.اقتدارگرایان و انحصارطلبان که اصلاحات را سدی محکم در برابر به قدرت رسیدن یا در قدرت ماندن خود می‌دیدند، تا توانستند چوب لای چرخش گذاشتند. بدتر از این، احساسات هم آفت اصلاحات شد که از سوی برخی اصلاح طلبان آغاز شد.کسانی که سیاسی کاری را با اصلاح طلبی درهم نمودند و با سخت شدن اوضاع، از ایران گریختند و رفته‌رفته به منتقدان و گاه مخالفان سرسخت هرگونه تلاش برای تغییر از درون تبدیل گردیدند. اضافه بر این ها، جنبش دوم‌خرداد، پشتوانه تئوریکی محکمی نداشت. حتی صاحبان مصممی هم نداشت که در بزنگاه خطر، از ادامه راه حذر نکنند. بیشتر به «حال» و آمال انتخابات می اندیشند. این جنبش، برامده از بین دانشگاه و جمع و جماعت هنری و فرهنگی بود و لذا در آفرینش قدرت جمعی ناتوان بود.معمولا برای راه انداختن مردم، استفاده از اسطوره‌های جمعی نیاز است و این کار پیشتر یک بار با باستان‌گرایی، در عصر مشروطه و دوره پهلوی تجربه شده بود و یک بار هم با آموزه های مذهبی در پیروزی انقلاب اسلامی. ولذا استفاده مجدد از هر کدام در جنبش دوم خرداد چون حرف و حدیث تازه ای نبود، چندان شورانگیز هم نشد. ورق زدن آن همه روزنامه های؛ جامعه، نشاط،بهار، توس، نوروز،وبلغور کردن آن همه مفاهیم ؛مردم سالاری دینی، جامعه مدنی،اصلاحات ، دموکراسی، عقلانیت و ... هم افاقه نکرد.باری، اصلاحات هر چه بود بالاخره یک فرصت بود که در پی آن فضای سیاسی ایران شاهد یک خانه تکانی هر چند کوتاه شد اما بعدا و در جای خالی آن دیدیم که باید منتظر هر وضعیتی بود. مثل قطع رابطه آن عصر با الان که نتیجه اش بی حسی و لاقیدی نسل های هشتاد و نود در همراهی و تعلق خاطر به دورنمای ایران برآمده از انقلاب بهمن 57 است. این شکاف نسلی نه فقط به اصلاح طلبان و دلسوزان ایران ضربه زد که طومار اصول گرایی را نیز در هم پیچیده است که ؛ «اصلاح طلب؛ اصول گرا؛ دیگه تمومه ماجرا»

نقطه، سرخط!



ارسال توسط .

اسلایدر