مقدمه

کار در کلاس های امروز دشوار و فردا، دشوار تر خواهد شد.دیگر کسی منتظر انتقال دانش توسط معلم نیست.اگر تا دیروز دلهره دانش آموز از شکستن نوک مدادش بود، الان نگران تمام شدن شارژ تبلتش هست.به لطف همین ابزار دیجیتالی،دانستنی های بسیاری روز به روز در فضا منتشر می شود و به آسانی در دسترس همگان قرارمی گیرد.نسل نوجوان و جوان،به ذهن و زبان تازه ای دست یافته است که معلمان تربیت شده به سبک و سیاق دیروزی را یارای مواجه شدن با آنها نیست.خانواده ها، استحکام ومدارس، اقتدار پیشین خویش را از دست داده اند.شکاف نسلی بین والدین و فرزندان ، به تدریج عمیق تر می شود.گزاره هایی مثل اخلاق، اعتقاد و ارزش، با چالش های جدیدی روبرو شده اند.در هجوم این همه هیاهو و با وجود این همه رفاه و آسایش، اولین چیزی که نای ماندن ندارد،آرامش است.استرس و اضطراب، درد بی درمان انسان معاصر شده است.همه و به طریقی رنج می برند و معلمان و دانش آموزان بیشتر.رنج مضاعف آنها، به واسطه جمعیت زیادشان است و زیادی دامنه انتظاری که دیگران از آنها و خودشان از هم دارند. همه می دانند که آموزش و پرورش مهم است اما مهم تر از آن زندگی کردن در آرامش است، چه در خانه و چه در مدرسه.بنابراین،تامل در این اتفاق و کنجکاوی برسر بازخوانی و بازیابی فضایی آرام و آرامش بخش، اهمیت فوری دارد.این نوشتار می کوشد تا ضمن بررسی چند و چون آرامش و نقش آن در آموزش و پرورش، برای حضور دوباره آن در عرصه ی کلاس و مدرسه،به قدر وسع خویش زمینه یابی نماید....



ادامه مطلب...
ارسال توسط .

اسلایدر