وقتی که صحبت می کنیم ، من وراج هستم او خوش بیان
وقتی که سکوت می کنیم ، من لالمونی گرفته ام او مکاشفه می کند
وقتی که گاهی می خندیم ، من جلف هستم او خوش اخلاق
وقتی که با همکاران برخورد می کنیم، من بداخلاق هستم او جدی
وقتی که با مردم می جوشیم، من شهرت طلب هستم او معاشرتی
وقتی که تشریفات اداری را نادیده می گیریم، من متخلف هستم او مبتکر
وقتی که با خانم ها گرم می گیریم، من چشم چران هستم او جذاب
وقتی که یک لباس ساده می پوشیم، من تظاهر به فقر می کنم او ساده زیست است
وقتی که اشتباه دیگران را متذکر می شویم، من خودنمایی می کنم او راهنمایی
وقتی که نظرات دیگران را می پذیریم، من بی اراده ام او مردم سالار
وقتی که با نظر مافوق مخالفت می کنیم، من بی ادبم او جسور و شجاع
وقتی که نظر مافوق را می پذیریم، من چاپلوسم او شایسته و مطیع
وقتی که پرونده ها بلا تکلیف اند، من بی عرضه ام او با سیاست عمل می کند
وقتی انجام کاری طول می کشد، من کند هستم او با دقت عمل می کند
وقتی نتیجه خوبی حاصل می شود، من شانس آورده ام، او سخت تلاش کرده
وقتی که لباس شیک می پوشیم، من اسراف می کنم او شیک پوش است
وقتی از اداره زود در می آییم، من سوء استفاده می کنم او وقتی را برای خانواده اش می گذارد
وقتی دیر از خواب بیدار می شویم، من تنبل هستم او تا دیر وقت کار کرده است
وقتی در اداره روزنامه می خوانیم من وقت کشی می کنم او اطلاعاتش را به روز می کند
وقتی کتابی در دست می گیریم، من خیلی بیکارم او اهل مطالعه
وقتی که به پیاده روی می رویم، من خیلی بی برنامه ام او ورزش می کند
وقتی در یک روز دو بار تلفنی با همسرم صحبت می کنم، من زن ذلیل هستم او خانواده دوست
و وقتی که در اداره هستیم ، من همیشه یک کارمندم و او همیشه یک مدیر


