درحالیکه بیش از سه دهه از عمر حکومت اسلامی در میهن ما می گذرد،در سال گذشته شاهد تدوین سند ملی تحول بنیادین در آموزش و پرورش بودیم.این همه سال زمان کمی نیست و البته هزینه و فرصت کمی هم در این همه مدت صرف نشده است.این در حالیست که انقلاب ما دعوی دگرگونی در ارزشها و فرهنگ را داشته است.اشاعه فرهنگ اسلامی در مسیر تربیت اسلامی چیزی بود که قاعدتا مهمترین متولی آن آموزش و پرورش باید باشد.در مواجه با سند مذکور که داعیه دار تحولی بنیادین است، این سوال پیش می آید که آیا در این همه سال و با آن همه فخر و مباهات به دستاوردهای انقلاب و سال های جنگ، آیا تحولی اساسی در آموزش و پرورش ما نسبت به دوره طاغوت صورت نگرفته بود که آقای حاجی بابایی گفته اند:«نظام تعلیم و تربیت برای نخستین بارصاحب فلسفه تعلیم و تربیت مبتنی بر آموزه های دینی، اسلامی و قرآنی و سیره اهل بیت می شود.»؟! و اگر پیش از این نیزتحولی صورت گرفته بود، پس این همه هیاهو برسر این سند برای چیست؟ نکند تدوین حاضر ، نوعی مانور فرهنگی ازسوی وزارتخانه متبوع است که بیشتر برای تامین نظرمقام رهبری صورت گرفته است؟همچنان که در پیش درآمد متن سند آمده است،شان نزول سند، مربوط به سخن مقام رهبری است که:«ما در آموزش و پرورش احتیاج به تحول داریم.»اضافه بر این در متن سند نیز پنج بار به نام ایشان اشاره شده است.
البته در دوران اصلاحات نیز کاری تحت عنوان سند ملی آموزش و پرورش انجام شد که چون به عقیده وزارتخانه نشینان فعلی با رویکرد سکولار طراحی شده بود، فاقد وجاهت اسلامی بود و ضرورت داشت در این زمینه طرحی نو در انداخته شود.بنابراین این سند که در نگاه اول، رنگ و لعاب علمی کمتری داردو بیشتر عقیدتی است،درواقع بیانگر این موضوع است که آموزش و پرورش به معنای همان مواردی نیست که غربی ها ارائه می دهند؛ غرب تعریفی از انسان دارد و برای دستیابی به انسان مطلوب خود طراحی ها، مطالعات و برنامه ریزی هایی را انجام داده است.اما سند حاضربا نوعی جسارت صرفاً به مبانی و معارف اسلامی و قرآنی اعتنا و اتکا نموده است.
با تقدیر از سعی و تلاش محققان و مولفان سند، نکاتی چند در خصوص آن قابل تامل است : ضمن یک ارزیابی کلی از اصول و مبانی سند، به نظر می رسد که محتوای آن به شدت ایدئولوژیکی است.عنوان تعلیم و تربیتی که در آن دنبال می شود اسلامی اما در اصل مذهبی و شیعی است.بطورکلی گزاره های بکار رفته در آن به دو بخش الف:گزاره های اسلامی وب: گزاره های ملی تقسیم شده است. قرآن، سنت پیامبر،اهل بیت و مهدویت گزاره های نوع الف و قانون اساسی، رهنمودهای امام خمینی، مقام رهبری، سند چشم انداز، نقشه جامع علمی کشور و سیاست گذاری های نظام آموزشی، گزاره های نوع ب را تشکیل داده اند.به همین ترتیب در تدوین سند، 6 ساحت:اعتقادی،اجتماعی، بدنی، هنری، اقتصادی و علمی دیده شده است که برای همه آنها 8 هدف کلی در نظرگرفته شده است:به دنبال این هشت هدف: الف:تربیت انسانی با چهل خصوصیت پیشنهادی ب: توجه به ولایت مطلقه فقیه و مردم سالاری دینی پ:عدالت آموزشی ت: مدیریت اسلامی ث: مشارکت خانواده ج:برنامه ریزی آموزشی چ:اثربخشی آموزشی و ح: کسب رتبه اول در منطقه خاورمیانه؛23 هدف عملیاتی و بیش از 130 راهکار پیشنهاد شده است که البته در سند برای آنها ضمانت اجرایی پیش بینی نشده است.
با مطالعه سند حاضر، ابهاماتی فرا روی ذهن خواننده قرار می گیرد:ارجمله؛فرق بین فلسفه تعلیم و تربیت و فلسفه تعلیم و تربیت رسمی در چیست؟تغذیه دانش آموزان در کجا دیده شده است؟ چرا به اندازه کافی به موضوع خلاقیت ، تخیل و نوآوری دانش آموزان سرآمد پرداخته نشده است؟اضافه کردن تنها یک درس با عنوان «سلوک خانواده» به برنامه آموزشی چه توجیهی دارد؟هویت های جنسی، مذهبی و اقلیمی دانش آموزان در تهیه کتاب های درسی چگونه دیده شده اند؟ این سوالات و نظایر آنها ریشه در شتاب و عجله ای دارد که در نگاشتن سند صورت گرفته است.شتابی که حتی فرصت نداده متن آن ویرایش مناسبی بیابد.مثلا در فصل نخست، موارد زیر گروه ابتدا به صورت 1-3 شماره گذاری شده است اما در ادامه از ذکر شماره ها غفلت شده است.در برخی از شمارش زیر مجموعه ها نیز از ممیز او در برخی دیگر از خط تیره استفاده شده است. همین طور ازکلماتی غریب مثل «وفیات» و «ابتناء» در نگارش استفاده شده است. همچنین به کرات از واژه هایی مثل: «حیات طیبه»، «مهدویت» ، «فرهنگ اسلامی» و «حجاب» استفاده شده تا رنگ وبوی ارزشی و دینی بیشتری به آن داده شود.
یادمان باشد که متن یک سند وزارتی، شبیه قانون اساسی است که باید به اختصار و گزیده و محکم نوشته شود تا احتمال بدفهمی و تفسیر ناشایست از آن بسیار کاهش یابد.در حالیکه اضافه بر پرگویی ها و تکرارها در متن سند، در ابتدای آن نیز شاهد مقدمه نسبتا طولانی هستیم که در آن ضمن حاشیه روی ،به ارائه گزارش و تقدیر و تشکر پرداخته شده است. البته سخن تازه و جان کلام این سند، همان تغییر ترتیب دوره تحصیلی به 6ـ3ـ3 است و الا بسیاری از این همه حرف و حدیت نگاشته شنده در متن سند، قبلا در اساسنامه های آموزشی مثل کتاب نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران آمده بود.
یادمان باشد که هیچ سندی و تالیف انسانی خالی از اشکال نیست، اتفاقا از جمله نقاط قوت این سند نیز این است که در آن پیش بینی شده است تا سند هر ۵ سال یک بار قابل بازنگری باشد و اگر اشکالاتی وجود داشته باشد، افراد می توانند آن را مطرح کنند.پایان سخن اینکه با احترام به دغدغه ی دینی و ارزشی مصنفان سند و آرزوی توفیق آنها در دستیابی به اهدافشان، همین قدر باید گفت که حرفها و دورنمای مندرج در سند چندان که بخواهی هم شیرین و دلگرم کننده است و هم سهمی در مواظبت از مفاهیم و معارف اسلامی و مذهبی دارد اما این تنها کافی نیست. مهم تر از آن عینی و عملی شدن این گزاره ها است که تا چه اندازه می توانند در دراز مدت مسیر تعلیم و تربیت ما را هموار سازند که گفته اند : با حلوا حلوا گفتن، کامی شیرین نمی شود./والسلام


