
دنیا را موجی از نگرانی های فزاینده فراگرفته است که بیشتر آنها نه به واسطه بلایای طبیعی که ازجور وجفای انسانی است. بطور مرتب در اخبار می شنویم که به واسطه حمله تروریستی یا انتحاری، دهها نفرکشته و زخمی شده اند.این اقدامات ناجوانمردانه ، ازمیزان اعتماد و اطمینان آدمها به یکدیگر می کاهد و به تدریج زمین را به جایی ناامن برای زندگی تبدیل می کند.به گمان برخی ، شیاطین برگشته اند و کنترل دنیا را در دست گرفته اند!اما کیست که نداند دنیا را فکر اداره می کند و فکر قوی تر، احتمالات بیشتری دارد.واقعیت این است که فکر جنگ و دعوا ابتدا درذهن آدمی نقش می بندد.بنابراین لازم است که فکرو ذهن آدمی ،نوسازی و بهسازی شود که این،کار آموزش و پرورش است تا به آدمی بقبولاند که به نفع اوست تا شایسته بیندیشد و بگوید و رفتارکند.حاملان و مروجان این شیوه نیز معلمان هستند.
معمولا معلمان ، نجیب ترین ، آرام ترین و دوست داشتنی ترین قشر هر کشور را تشکیل می دهند.صدا و سیمای معلمان تمام دنیا از سایر اقشار، درهمان نگاه اول قابل تشخیص است.آنها زنان و مردانی معمولی اند که نه در سر سودای قدرت طلبی دارند و نه امکان ثروت اندوزی.تمام ابزارآنها، کتاب و قلم و چهاردیواری کلاس است که به اندازه یک دنیا برایشان عظمت دارد.اما همچنان که نکوهش جنگ، آموزش دادنی است، دفاع از صلح نیز باید از طریق آموزش انجام شود که این هم ،کارمعلمان است.البته در این راه به آن دسته از معلمانی نیاز است که آماده این فعالیت باشند.به بیان دیگر، آنگاه معلمان می توانند مخالف جنگ و مدافع صلح باشند که خود مجبورنباشند برای گرفتن حق وحقوقشان،با دولت هایشان بجنگند.دنیا نیز ـ البته اگرچه کمی دیرـ اما سالهاست که بطور رسمی پی به نقش و جایگاه معلمان برده است.موضوع از وقتی شروع شد که درچهل و چهارمین اجلاس وزرای معارف کشور های عضو«یونسکو»که سال 1944در شهر ژنو برگزار گردید، فدریکومایور دبیرکل وقت پیشنهاد داد که این مجمع باید روزی را به عنوان روز جهانی معلم اعلام کند. این پیشنهاد دراین اجلاس که 70 وزیرو 27 معاون وزیر از 135 کشور جهان حضور داشتند، به اتفاق آرا تصویب شد.این تصمیم، کاری صلح آمیزو غیر استکباری بود.چرا که درروند تصویب آن، کشورهای امریکا و انگلیس به خاطر مخالفت با تمایلات چپ گرایانه و ضد امریکایی و ضد انگلیسی مدیرکل یونسکو ، قبلا جلسه را ترک کرده بودند.
جهانی شدن روز معلم فرصتی است تا دولتها و ملتها باورکنندکه هم گسترش صلح و هم خشکاندن ریشه های جنگ و خشونت در ذهن بشر ، کار معلمانی دانا و توانا است . برای همین بود که امسال بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد طی پیامی برای گرامیداشت سی ام شهریور ماه برابر با روز جهانی صلح ، اعلام کرد: امسال هدفمان پررنگ کردن نقش آموزش و پرورش در برقراری صلح است؛ زیرا نقش آن در پرورش شهروندان و نیز ساختن جامعه ای آرام و صلح آمیز ضروری است.او با اشاره به به ملاله یوسف زیف دختر معروف افغانی و شعار معروفش که:یک آموزگار، یک کتاب و یک قلم می تواند دنیا را تغییر دهد؛ گفت :«آموزش با کیفیت ،حق همه کودکان جهان است. وی در پایان پیامش از همگان خواسته: بیایید به کودکانمان ارزش شکیبایی و احترام دوسویه را بیاموزیم، بیایید برای مدرسه ها و آموزگاران سرمایه گذاری کنیم تا بتوانیم دنیایی عادلانه و پاسخ گو به نیاز همگان بسازیم،بیایید برای برقراری و ماندگاری صلح تلاش کنیم.» لذا بر مسئولین فرض است که موانع را ازمسیر معلمان بردارند وبا حذف موانع سیاسی و عقیدتی از مسیر حرفه معلمی، اجازه دهند آنها بتوانند در مدارس، تفکر انتقادی و انتخاب آگاهانه را به بچهها آموزش بدهند.
با این همه گرامیداشت روز معلم چه جهانی و چه ملی، اگر چه تا کنون برای خود معلم جزتعریف و تعارف شفاهی،حاصلی نداشته است اما بعید نیست با توجه دادن جامعه به حرمت و هیبت معلمان و به تبع آن آموزش و پرورش، کمی جنگ افروزان به خود آیند و دمی به صلح بیندیشند. آنگاه حكايت معلمان خویش را به یاد خواهند آورد که جزخیر و خوبی آنها را نمی خواستند.معلمان و به ویژه معلمان مناطق درگیرجنگ نیز باید فرهنگ صلح رادراذهان دانش آموزان یادآورشوند .حضورفعال آنها در کنار بازماندگان فجایع،نقش بسزایی، در التیام بخشیدن دردها و زخمهای روحی مردم دارد. نظام های آموزشی و به ویژه در کشورهای مسلمان باید، چهره واقعی اسلام را در آموزه های مدون خویش به بچه ها نشان دهند.باید مدارسی ایجاد کنند که در آن همزیستی میان مذاهب مختلف را نشان دهند تا دانش آموزان محتوای درستتری از اسلام و فایده آن را در عصرحاضر بفهمند.بچه ها باید بدانندچگونه دیگران را تحمل کنند و دوست بدارند.تمرین این شیوه و فراگیرشدن آن در درازمدت، موجب می شود که ملت ها نیزبدانند چگونه همدیگر را تحمل کرده و دوست بدارند.بنابراین دولت ها نیز با ملاحظه احوال ملت ها، چه بسا دست از جنگ و ستیزبردارند.
یکی از عوامل موثردرترویج فرهنگ صلح،غیرسیاسی شدن نظامهای آموزشی است. نظامهای آموزشی موجود در دنیا، اغلب ایدئولوژیک و زیرمجموعه ای از ساختارسیاسی جوامع خود هستند.به همین جهت آنها قبل از هرچیز در خدمت منافع و مقاصد نظام خویش هستند.بنابراین هموار ساختن مسیرصلح برای آن نظام آموزشی که دستی در آموزش و چشمی برسیاست دارد، کمی دشوار است، حتی اگر ظاهرا آموزش بسیار در نکوهش جنگ و توصیف صلح بدهد.در حقیقت گاهی این کشورها نیستند که با هم می جنگند.بلکه این نتایج ضعف در آموزش و پرورش است که به مقابله با هم برمی خیزند.به قول مولانا:چون که بی رنگی اسیررنگ شدد/موسیی با موسیی در جنگ شد.سیستم آموزشی جوامع نباید متاثر از نظام سیاسی، که موثر برآن باشد.باید از آموزگاران صلح اندیش که وارد زد و بندهای سیاسی نمی شوند،حمایت کرد.کتابهای درسی باید به دور از تعصب تالیف شوند تا پیش داوری های نادرست از طریق آنها به بچه منتقل نشود.همه خانواده ها نیز باید به کمک آموزش و پرورش بیایند بیایند و کمک کنند تا مذاکرات جنگ را به سوی آموزش شهروندی تغییر دهند و برای که بیش از این صلح جهانی به تاخیرنیفتد و به جای آنکه بیهوده خود را و دیگران را دلخوش کنیم که صلح،از کبوتر و زیتون شروع می شود، باید باورکنیم که خاستگاه اصلی آن ، کلاس سرزنده معلم است که در آن گنجشک هایی کوچکی سرودهایی بزرگ برای فردا می خوانند.
-----------------------------
منتشر شده در روزنامه بهار دوشنبه ۱۵/۷/۹۲


