تشویق و تنبیه، دو بازوی تربیتی هستند. اگرچه اغلب تنبیه با تنبیه بدنی یکی انگاشته می شود، ولی ازضرورت و اهمیت نفس تنبیه نباید غافل شد.نوع نکوهیده تنبیه، همان تنبیه بدنی است. اگرچه اعمال تنبيهات بدني و رواني در خانواده ها و توسط والدين از فراواني بالائي برخوردار است، اما اغلب آن را در ارتباط با مدرسه بررسی می کنند.سراستفاده وسيع و ومداوم از تنبيه و به ويژه نوع بدني آن در تاریخ مدارس، شايد به خاطر ميزان بهره اي بوده است كه از آن مي توان درامر آموزش و تدريس بدست آورد0 به عبارت ديگر،احتمالا برخي از معلمان مي توانند با توسل به تنبيه ، ضريب موفقيت خود را افزايش دهند0از طرف ديگر بعضي دانش اموزان خاطي كه در خانه سخت ترين تنبيهات بدني و رواني والدين را تحمل مي نمايند و خونسردي خود را حفظ مي كنند، اما هم آنها در داخل كلاس و در حضور بچه ها، به سختي تنبيهات ولو مختصر معلمان را تحمل مي كنند0 علت اين امر ،اضافه بر تاثيرات ناشي از حضور در ميان همسالان، شايد به اين خاطر هم هست كه آنها نسبت به نيت معلم، شك و ترديد دارند.به خیال آنها، مدرسه بايدجاي سخن گفتن راحت و باهم خنديدن هاي فراوان، به علاوه تلاش براي پيشرفت باشند0 اين نتيجه هنگامي بخوبي حاصل مي شود كه مدير، معلمان ، خانواده و شاگردان دقيقا بدانند چه مي خواهند وبراي رسيدن به آنها با هم تلاش كنند0

         در آموزش و پرورش، فرايندهاي تشويق و تنبيه، هركدام نقش تعيين كننده دارند.در این بین، معمولا تنبيه بدني مذموم و نكوهيده است و آن اندازه توجه و تاملي كه پيرامون محدوديت هاي تنبيه و به حداقل رسانيدن استفاده از آن مي شود، در جهت نحوه ی استفاده از تشويق و پيامد هاي آن انجام نمي گيرد0 راز مذمومی تنبيه بدني در آن است که احساس گناه را به راحتي از ميان مي برد0 كودك براي بد رفتاري خود تاوان داده است و اكنون براي تكرار آنها، منعي در پيش نمي بيند0اضافه بر اين در صورت تكرار فراوان تنبيه، در طفل احساس لذت بردن از تنبيه به وجود مي آيد كه بسيار خطرناك است0بي اعتمادي به مربيان، پيدايش ترس و اضطراب، بردگي، تبهكاري  و بالاخره جراحات بدنی ، از ديگر زيان هاي تنبيه بدني مي باشد0 اگرچه ،آنچه مايه ي رنجيدگي خاطر دانش آموزان مدرسه مي شود. نه تنبیه معنی دار که بي عدالتي است . بنا براین هر گونه تنبیهی كه از حدود انصاف و عدالت خارج شود، به اين رنجيدگي مي انجامد . بنا براين نمي توان گفت، معلمي كه گاهي با تركه اي شاگردي را تنبيه مي كند، حتما بيش از معلمي كه هرگز چنين نمي كند، مورد نفرت دانش آموزان باشد0ضمن این که چه بسا دانش آموزان، یک معلم اهل تنبیه بدنی را که واقعا دلسوز و قاطع هم هست، بیشتر دوست داشته باشند.

      در جامعه امروز ، استرس و اضطراب های ناشی از زندگی شهرنشینی چنان همه را گرفتار کرده است که کار از توصیه و سفارش برای پرهیز از اعمال خشونت نسبت به همدیگر گذشته است. دیگرچوب استاد به ز مهر پدرنیست.استاد ها ی امروز نباید و نمی توانند کتک بزنند . ضمن اینکه پدرها هم ، مهرتازه ای به فرزندان دارند.در زیر بارش یکریز اطلاعات از در و دیوار و ذهن مردم،الان دیگر خشونت ها نسبت به گذشته در همه جا و از جمله مدرسه ها کمتر شده است.برای همین است که تا خبر تنبیه دانش آموزی در گوشه ای از مملکت پخش می شود، فریاد های بسیاری از سوی حامیان حقوق کودک بلند می شود و خطابه ها و مقاله ها و مصاحبه هایی متعدد در این باره منتشر می گردد.ریشه های تنبیه بدنی را نباید فقط در مدرسه ها جستجو کرد.وقتی خانواده ها مثل گذشته قادرنیستند با بچه ها رفتار کنند ، بطور پنهانی از معلمان می‌خواهند که نسبت به فرزندانشان اندکی و حتی خیلی خشونت به خرج دهند تا درسش را بخواند.این اجازه ی تلویحی در رایج ساختن تنبیه بی تاثیرنیست.اضافه بر این برای یک معلم با آن همه مشکلات شخصی که دارد، اداره یک کلاس بالای سی نفر که اتفاقا اغلب هم انگیزه ای برای تحصیل ندارند، دشوار است و طبیعی است که چه بسا رفتار ی دور از انتظار از سوی معلم برای آرام و ادب نمودن بچه ها سر بزند که این وضعیت در مناطق محروم و حاشیه ی شهرها، بغرنج تر است.

       علی رغم تمام مانورها و تبلیغاتی که از سوی وزارتخانه آموزش و پرورش برای ریشه کنی تنبیه بدنی صورت می گیرد ، حذف تنبیه بذنی در مدارس بانامه و بخشنامه عملی نیست. تغیرات مختلف نیز به این وضع دامن می زنند.در این روزها، رایج شدن ارزشیابی توصیفی، انجام طرح شش سه سه و جابجایی معلمان در مقاطع تحصیلی ، همگی از جمله موارد برهم زننده ی آرامش قبلی مدارس هستند که در نتیجه باید شاهد بروز یکسری سوء تفاهمات و برخوردها ی دوسویه دانش آموزان و معلمان بود.عوض شدن پایه تحصیلی ، برای اول دبیرستانی ها یا اول راهنمایی ها نیز می تواند در به هم ریختن نظم موجود و برخورد های قهری زمینه ساز باشد. همینطور حذف مردودی و تکرار نوبت های امتحانی تا حصول نتیجه ی مطلوب، دانش آموزان را چنان خاطرجمع می سازد که برای بروز هر گونه رفتار بی نظمی آماده باشد.در چنین اوضاعی  که اتفاقا دانش آموزمحوری هم در آموزش و پرورش تبلیغ شده است، باید منتظر بسیاری اقدامات ناگوار از سوی دانش آموزان بود. دانش آموزانی که مثل بچه های دیروز نیستند.وقتی دانش آموزآشنا به اینترنت و ماهواره و برخوردار از پول توجیبی لازم،مجهز به وسائل مختلفی مثل موبایل وموتورسیکلت باشد و با انواع مدهای مربوط به قیافه وموی سر و پوشاک، بگردد،طبیعی است که با اندک برخوردی از سوی معلم و مربی، برانگیخته شودو رفتارهای ناشایست از خود بروز دهد.اتفاقا این قبیل رفتارها که در قالب توهین و ضرب و شتم نسبت به اولیا مدرسه صورت می گیرد،هیچ گاه بازتاب پیدا نمی کند و فقط معلم و مدرسه به عنوان مقصراصلی روی آنتن رسانه ها فرستاده می شوند.

        به هرحال، ما هنوز تا رسيدن به يك جامعه ي عاري از خشونت وبه تبع آن يك آموزش و پرورشي مهرورزانه ،فاصله زيادي داريم.مادرحافظه ي تاريخي خود،ذهنيتي آشفته وهراسان از حضور ونفوذ ديرپاي استبدادهاي گوناگون پيداكرده ايم ،چندانكه همه ي هستي ما ونيز آموزش و پرورش ما منفعل ومتاثر از آن شده است.شايد اگر روزي برسد كه آموزش و پرورش ما ،كيفيتي اثرگذار وپيشرو درجامعه ي ما بيابد،حتماً بااستفاده از ارزشها و گزاره هاي انساني نابي كه درخود سراغ دارد،هم مشكل تنبيه بدني را درخود حل خواهد كرد وهم به جامعه درس عطوفت وعدم خشونت را خواهد داد.



ارسال توسط .

اسلایدر