نظام آموزشي ما، عمري به موضوع انشاي «علم بهتر است يا ثروت؟» معتاد بود. انشايي كه محتوايش ننوشته و نخوانده، معلوم بود. اين هم به خاطر توسعه‌نايافتگي جامعه و مذمت ثروت‌اندوزي در ذهنيت ما بود. هزار و يك دليل مي‌آورديم كه علم و دانش بهتر است، در حالي كه دلايل زيادي نداشتيم كه ثروت بد است. امروز اما وضع عوض شده است و نخستين شرط توسعه ملي، پذيرش توليد ثروت است و هر چه يك كشور ثروتمند‌تر باشد، از جايگاه چانه‌زني برتري در سطح جهاني برخوردار است. جامعه ما بعد از انقلاب سال 57، مراحل سه‌گانه؛ انقلاب، حماسه و در حال توسعه را پشت سرگذاشته است. حال، ذهن و زبان جامعه در حال توسعه نسبت به مقوله ثروت عوض شده است و شوق گرفتن وام و هول دادن اقساط آن در جهت سرمايه‌گذاري‌هاي گوناگون، بخشي از اوقات مردم را گرفته است. همين طور ساير مفاهيم هم دستخوش تغيير و تحول شده‌اند كه يكي از آنها فرآيند آموزش و پرورش است. پيش‌تر صحبت از حق رايگاني و همگاني بودن آن مي‌شد. حقي كه در قانون اساسي نيز برآن تاكيد شده است. در حالي كه بيرون از متن قانون، وضع به گونه‌يي ديگر است....

-------------------------------------------- منتشر شده در روزنامه اعتماد/دوشنبه 6/5/93

 

 



ارسال توسط .

اسلایدر